علل موفقیت هری پاتر از نگاه مترجم كتاب، نویسندگان كودك و نوجوان
مجموعه هفتجلدی «هری پاتر» یكی از معروفترین و پرفروشترین كتابهای فانتزی در دهه هشتاد بوده است كه هم هواداران پروپاقرص و مشتاق دارد و هم مخالفانِ جدی و سرسخت. عدهای (مانند جواد جزینی، نویسنده و مدرس) معتقدند هریپاتر یك پدیده است و برخی دیگر (مثل مصطفی رحماندوست، نویسنده و شاعر) استقبال از كتابهای جی. كی. رولینگ را نوعی تب و مد میدانند كه فراگیر شده است. گروه موافق (مانند محمدرضا گودرزی، نویسنده و منتقد) استفاده از گنجینه عظیم ادبیات كلاسیك و تركیب عناصر اسطورهای و جدید در ساختار داستانی را دلیلِ جذابیت ماجراهای این جادوگر عینكی میدانند و گروه مخالف (مثل امیرحسین فردی، نویسنده و سردبیر) اصرار دارند كه قصههای پسرك یتیمِ رولینگ از نظر ساختاری و محتوایی اثری نازل و بیارزش است.
مهدی حجوانی، نویسنده و پژوهشگر، معتقد است «اگر برای ادبیات فقط معیارها و مصداقهایی محدود و معین قائل شویم، ممكن است هری پاتر از نظر زیباییشناسی و جنبههای ادبی، اثری نازل به شمار آید اما اگر به تنوع مصداقهای ادبیات داستانی واقف باشیم، آنگاه در مییابیم كه در كنار جنبههای نازل هریپاتر، به وجوهی نیز برمیخوریم كه از حیث ادبی، درخشان و تاثیرگذارند. نكته دیگر اینكه اگر هریپاتر از چشم بزرگسالان كتابخوان، مورد ارزیابی قرار گیرد، احتمالا از نظر ادبی نمره زیادی نخواهد گرفت اما اگر بررسی چنین اثری، معطوف به رویكرد «مخاطبمحور» باشد، آنگاه جایگاه برتری خواهد یافت. البته، منظور جایگاهی برتر در نوع خود است.»
چرا هری پاتر پرفروش شد؟
اولین كتابهای هریپاتر در اواخر دهه هفتاد از سوی انتشارات كتابسرای تندیس برای نوجوانان چاپ شد و تاكنون، بیشتر از یك میلیون جلد از آن بهفروش رفته است. شاید بتوان گفت هریپاتر تنها كتابی است كه بیشترین مخاطب را در گروههای مختلف سنی دارد و موفقیت آن در تاریخ ترجمه در ایران بیسابقه است.
مهدی حجوانی درباره كاركرد هریپاتر به دو مورد اشاره میكند؛ افزایش تعداد مخاطب و اهمیت دادن به سلیقه او.
از مریم الف (متاهل، 30ساله) میپرسم آیا كسی را میشناسد كه كتابهای هری پاتر را خوانده باشد و از داستانهای آن خوشش نیامده باشد؟ میخندد و میگوید: «اصلا نمیتوانم تصور كنم كه كسی كتابهای هری پاتر را خوانده باشد و دوست نداشته باشد! مگر میشود؟ من از 20 سالگی خواندنِ این كتابها را شروع كردم و مثل این بود كه در دنیایی موازی با جهان واقعی زندگی میكنم. میشود گفت كه در ماجراهای هریپاتر غرق میشدم. بهنظر من، هریپاتر خیلی بیشتر از یك كتاب بود.»
مهدی حجوانی در كتاب «زیباییشناسی ادبیات كودك» درباره علتِ موفقیت هری پاتر از دو گروه از عوامل نام میبرد؛ عوامل متنی و عوامل فرامتنی و مینویسد: «دشوار بتوان نقش رسانهها را در تبلیغ و شیوه عرضه هری پاتر نادیده گرفت اما بسندهكردن به تبلیغ و عرضه رسانهای هم نوعی نادیدهگرفتن از نوع دیگر است.»
الف) عوامل متنی: وقتی از ویدا اسلامیه درباره دلایل استقبال بینظیر مردم از هریپاتر سوال میكنم، او میگوید: «بهنظر من، هم تبلیغات در فروش كتابهای هریپاتر موثر بوده و هم جذابیتِ داستانهای جی.كی.رولینگ.»
بهترین و پرطرفدارترین مترجم كتابهای هریپاتر ادامه میدهد: «من با خود اثر و با مخاطبهای آن در ارتباط بودم و هستم، برای همین فكر میكنم كتابهای هری پاتر بخصوص برای نوجوانها جذابند. البته دیدهام كه افراد از گروههای مختلف سنی كتابهای هری پاتر را میخوانند. حتی پدرها و مادرها یا پدربزرگها و مادربزرگها این كتابها را خواندهاند. به خاطر اینكه دیدهاند بچههای یا نوههایشان از این كتابها استقبال میكنند و آنها هم میخواستند كتاب را بخوانند تا بفهمند موضوع چیست؟ و حالا خودشان هم طرفدار هریپاتر شدهاند و از داستانهای خانم رولینگ خوششان آمده است.» اسلامیه ادامه میدهد: «بهندرت دیدهام كه بچهها كتابی را برای چندبار بخوانند، اما درباره هریپاتر اینگونه بود مثلا بچهها میآمدند به من میگفتند كه ما هفتبار این مجموعه را خواندهایم. اگر داستانهای هری پاتر جذابیت یا حرفی برای گفتن نداشته باشد آدم آن را نمیخواند. من نمیتوانم یك كتاب را حتی برای دومینبار بخوانم ولی ببینید هری پاتر چقدر جذابیت دارد كه بچهها آن را برای چندمینبار میخوانند.»
اسلامیه میافزاید: «زمانیكه اولین كتاب از این مجموعه منتشر شد، متن نسبت به زمان خودش زبانِ نو و تازهای داشت. خانم رولینگ از ابرازهایی كه در ادبیات است، جادوگری و عوامل فانتزی بهشكل جدیدی استفاده كرده بود و به خوبی توانسته بود داستان را پرداخت كند و برای همین بود كه كتابهای هریپاتر گیرایی خاصی داشت.»
توصیف: ویدا اسلامیه با تاكید بر ویژگیهای مثبتِ مجموعه كتابهای هری پاتر از نظر ادبی، میگوید: «این كتابها هم مثل هر كار دیگری نقطه قوت و ضعف دارند اما نمیتوانم بگویم فقط سرگرمكنندهاند. از نظر ادبی و بهدلیل نوع نگاه نویسنده به مسائل اجتماعی یا روانی نیز آثاری ارزشمندند مثلا خانم رولینگ در كتاب سوم از دید روانشناختی به قضیه نگاه كرده و درباره احساسات و عواطف بچهای كه پدر و مادرش را از دست داده نوشته است یعنی نمیشود گفت كه مجموعه كتابهای هری پاتر بهطور كلی اثر ضعیفی هستند و نمیتوان گفت كه شاهكارند. شاید به نسبت این همه استقبالی كه از هری پاتر شد بتوان گفت اینقدر هم ارزش نداشت ولی بهنظر من باز هم نمیشود گفت كه كاملا بیارزش است.»
وی در ادامه از توصیف بهعنوان یكی از ویژگیهای مثبت در داستانهای هریپاتر یاد میكند: «خانم رولینگ خیلی به جزئیات میپردازد و خوب توصیف میكند. به طوریكه وقتی كتاب را میخوانیم بهسادگی میتوانیم آنچه را كه در داستان رخ میدهد تصور كنیم و میتوانیم خودمان را جای شخصیتهای داستان ببینیم. برای اینكه توصیفهایش بسیار دقیق هستند.»
شخصیتپردازی: مترجم رسمی هری پاتر در ایران شخصیتپردازی خوب را یكی دیگر از ویژگیهای قابلتوجهِ نویسندگی رولینگ میداند. اما مهدی حجوانی، با طرح اینكه هری پاتر از نظر شخصیتپردازی ضعیف است، درباره دلایل خود میگوید: «از جمله مواردی كه ضعف شخصیتپردازی در هری پاتر را آشكار میكند، سیاه یا سفیدبودن اغلب شخصیتهاست. خانواده دورسلیها كه هری پاتر تا 10سالگی در آن بزرگ شده است، شامل عمو ورنون، خاله پتونیا و تنها پسرشان دادلی، هر سه بیهیچ انعطافی، مطلقا عوضی، بیشعور و حیوانصفت نشان داده شدهاند. دوستان دادلی هم مثل خودش هستند. همین مطلقنگری،
در ساختن شخصیتهایی كه در گروههای مدرسه هاگوارتز حضور دارند هم مشهود است.»
حجوانی میافزاید: «نكته مهم در ساخت و پرداخت شخصیتهای این رمان، توانایی آنها در یادگیری جادو و استفاده از قدرت جادویی است كه رمان را تا این حد در چشم و دل خوانندگان و بهویژه خوانندگان كودك و نوجوان، روشن ساخته است اما اگر این خصلت كه تازه و بدیع هم نیست ، كنار گذاشته شود، شخصیتهای هری پاتر وقتی وارد فضای جادویی میشوند و رفتهرفته خواننده به خصلت جادوگری آنها عادت میكند، معمولی میشوند و از اینجا به بعد، آنچه داستان را جذاب میكند و پیش میبرد، حوادثی است كه پیدرپی رخ میدهند.»
مایههای اسطورهای: ویدا اسلامیه میگوید: «استفاده نویسنده از اساطیر باعث شده مردم با فرهنگهای مختلف در سرتاسر دنیا بتوانند نشانهای از خودشان را در داستانهای هری پاتر پیدا كرده و با آن احساس نزدیكی كنند. وی میافزاید: «كتابهای فانتزی رویارویی خیر و شر است و این موضوعی است كه انسانها همیشه با آن روبهرو هستند و جذابیت خاص خودش را دارد.» ولی حجوانی درباره مایههای اسطورهای هریپاتر معتقد است: «هری پاتر اسطوره نیست بلكه قصهای است كه منطق اسطوره دارد و از اسطورهها و شخصیتهای اسطورهای مدد گرفته است. اگر به چنین ساختاری معتقد شویم، آنگاه بخشی از شگفتی ما نسبت به استقبال بیسابقه از هری پاتر برطرف میشود زیرا منطق و ساخت و پرداخت اسطورهای: اولا، گستره جهانی دارد و در ثانی، از سوی بچهها بهتر درك و دریافت میشود.»
ب) عوامل فرامتنی: «از كجا باید بدانیم یك كتاب چرا پرفروش میشود؟ چه راهی داریم برای دریافت چنین نكتهای؟» علیاصغر سیدآبادی، شاعر و نویسنده، میگوید: «شاید راهش یك نظرسنجی علمی باشد، هرچند معتقدم آن هم نمیتواند به خوبی پاسخ دهد و شاید تحلیل محتوای كتابهای پرفروش و استخراج ویژگیهای مشترك آن، اما فروش هری پاتر تفاوتی معنادار با بقیه پرفروشها داشت كه وجود ویژگیهای مشترك به مثابه علل پرفروش را دستنیافتنی میكند.
وی میافزاید: «بااینهمه هری پاتر تبی را فراگیر كرد كه تأمل در آن میتواند به روشنشدن علل پرفروش شدنش كمك كند. پس از هری پاتر موجی از رمانهای نوجوانان راه افتاد كه از عنصر جادو، جادوی سیاه و نبرد بین خیر و شر با چاشنی جادو به عنوان دستمایه محوری استفاده كرده بودند. شركتهای فیلمسازی نیز نظرشان به رمان نوجوان جلب شد و تقریبا میشود گفت كه رمانهایی از جنس هری پاتر به ژانری مورد توجه تبدیل شد و حتی این موج به ایران نیز رسید و رمانها و داستانهای بلند زیادی با نیم نگاهی به هری پاتر نوشته شد اما اغلب این آثار چنان كه انتظار میرفت مورد توجه واقع نشد.»
سیدآبادی درباره چرایی این مسئله میگوید: «به نظرم این موضوع به غیر از عامل جادو به نحوه نوشتن هریپاتر هم برمیگشت. روایتی جذاب، پرتحرك و پرهیجان و سرراست از دنیایی عجیب و حضور قهرمانی كه كمكم در رمانهای مدرن كودك و نوجوان جایش را به جمع میداد. در واقع، بهرغم همه بحثهایی كه درباره قهرمانگرایی و پایان دورهاش میشود، هنوز حتی فیلمهای پرفروش هالیوودی كه شاخص سلیقه جهانی عوام است، قهرمانگرایی را پایانیافته نمیداند.»
نویسنده كتاب «شاهزاده بیتاج و تخت زیرزمین» با تاكید بر عامل تبلیغات ادامه میدهد: «در كنار همه عوامل درونی رمان، به نظرم تبلیغ هوشمندانه ناشر كتاب و همكاری نویسنده را نباید نادیده گرفت. حجم خبری كه در كشوری مثل ایران از هریپاتر منتشر شده است با هیچ كتاب دیگری قابلمقایسه نیست. اگر به روزنامههای نخستین روزهای انتشار هری پاتر نگاهی كنیم و نوع خبررسانی درباره این پدیده را ببینیم، در خواهیم یافت كه انگار همه ما تبدیل شده بودیم به روابط عمومی انتشارات بلومزبری.»
ویدا اسلامیه نیز دراینباره میگوید: «تبلیغات در فروش هری پاتر خیلی موثر بود چون كتابهای زیادی در دنیا یا در ایران وجود دارند كه ممكن است داستانهای جالبی داشته باشند اما درباره آنها تبلیغات نمیشود و كسی این كتابها را نمیشناسد. بنابراین، نمیتوانند مخاطب خود را پیدا كنند.» وی میافزاید: «امروز، ما در عصر ارتباطات زندگی میكنیم و تا اتفاقی در این طرف دنیا میافتد، مردمِ آن طرف دنیا خیلی سریع میفهمند. برای همین فكر میكنم تبلیغات در شناخت كتابهای هری پاتر خیلی موثر بود و مردم قصه را دنبال میكردند و بسیاری هم خوششان آمد.»
این مترجم، با اشاره به نخستین سالهای انتشار هری پاتر در ایران، ادامه میدهد: «اوایل، هری پاتر خیلی شناخته شده نبود تا اینكه فیلمهای آن به بازار آمد. البته فیلمهای هریپاتر خیلی جالب نبودند مثلا اولین فیلم، یعنی هریپاتر و سنگ جادو، اصلا فیلم خوبی نبود و بهنظر من اگر كسی كتاب را نخوانده بود، شاید از فیلم سردرنمیآورد كه قصه چی شد؟ بااینوجود، تبلیغات جهانی باعث شده بود كه نام هریپاتر دهان به دهان بچرخد و همه بخواهند این را بدانند كه هریپاتر كیست؟ شاید مردم فیلم را دیدند و احتمالا از موضوع سردرنیاوردند. بهنظر من، بعد از فیلم دوم و سوم بود كه استقبال مردم بیشتر شد؛ هم از فیلمها و هم از كتابها. فكر میكنم فیلمهای هری پاتر در معرفی این اثر به جامعه ایرانی نقش موثری داشت.»
بااینحال، خوانندگان كتابهای هریپاتر و بینندگان فیلمهای آن نظرهای متفاوتی دارند. نجات اتحادی (بیست وچهارساله) از فیلمهای هریپاتر متنفر است اما كتابهای آن را خوانده و خیلی دوست داشته است. این دانشجوی رشته علوم اجتماعی میگوید: «كتابهای هری پاتر نسبت به سایر كتابهای تخیلی متفاوت بود مثلا كتابهای گرگ و میش اصلا مرا جذب نكرد. ضمنا ترجمه ویدا اسلامیه هم خیلی خوب بود. برای همین بهنظر من، هری پاتر از آن دسته كتابهایی است كه آدم را جذب میكند. بهطوری كه من دیگر دلم نمیخواست كتاب را بگذارم زمین. حالا اینكه چرا؟ واقعا نمیدانم.»